بیایید با هم صادق باشیم. چند ماه گذشته برای هر کسی که با کلمات سئو، محتوا و ترافیک ارگانیک زندگی میکند، شبیه یک فیلم ترسناک روانشناختی بوده است. هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم، انگار با یک قانون جدید از فیزیک مواجه شدهایم.
آن پاسخهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی (AI Overviews) که بالای نتایج جستوجوی گوگل جا خوش کردهاند، چیزی فراتر از یک تغییر ظاهری سادهاند. آنها یک «مشت مستقیم» به مدلی هستند که ما دهها سال براساس آن، کسبوکارمان را ساخته بودیم. با این تفاسیر اگر احساس میکنید زیر پایتان خالی شده است، باید بگوییم که شما تنها نیستید.
براساس یک نظرسنجی جالب از Marketing Meetup، حال و هوای کنونی بازاریابان چالشبرانگیز توصیف شده است. این یعنی چه؟ یعنی حدود نیمی از ما اعتراف میکنیم که اوضاع اصلاً بابمیلمان نیست، اما همزمان، برای رشدی که از دل این آشوب بیرون میآید، هیجانزدهایم؛ و اتفاقاً این هیجان کاملاً بهجاست.
در این مطلب، نمیخواهیم برای مرگ سئو مرثیهسرایی کنیم، بلکه قصدمان این است تا توضیح دهیم چرا سایت شما در این دنیای جدید، نه تنها نمرده، بلکه به مهمترین دارایی شما تبدیل شده است. همچنین تاثیر هوش مصنوعی بر سایت را بررسی میکنیم و به سراغ تاکتیکهای جدیدی میرویم که دیگر «سئو» نام ندارند، بلکه «بهینهسازی موتور تولیدی» (GEO یا Generative Engine Optimization) نام گرفتهاند. با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.
فروپاشی مدل قدیمی: چرا زنگ خطر به صدا درآمد؟
برای سالها، بازی ما یک ریتم مشخص و آرامشبخش داشت. کاربر یک کلمۀ کلیدی را در گوگل جستوجو میکرد، صفحۀ نتایج (SERP) را میدید، روی لینک آبیرنگ ما کلیک میکرد و وارد خانۀ ما (وبسایتمان) میشد.
سایت ما صحنۀ اصلی نمایش بود. جایی که ما اولین برداشت را رقم میزدیم، اعتماد جلب میکردیم، ترافیک میگرفتیم و در نهایت، آن ترافیک را به مشتری تبدیل میکردیم. این مدل به قدری قابل اعتماد بود که ما تمام سازههای خود را روی این پایه بنا کردیم. اما حالا، آن پایه ترک برداشته است.
تهدید «کلیک صفر» و تأثیر آن بر قیف بازاریابی
بزرگترین نگرانی امروز ما، ظهور پاسخهای بدون کلیک (Zero-click answers) است. خلاصههای هوش مصنوعی، پاسخ کاربر را مستقیماً در همان صفحۀ نتایج به او میدهند، بدون اینکه نیازی به کلیککردن روی لینک شما باشد. این تاثیر هوش مصنوعی بر سایت یک تهدید مستقیم برای ترافیکی است که سالها برایش زحمت کشیدهایم.
اما فاجعهای که درموردش صحبت میکنیم، گستردهتر از این حرفهاست. همانطور که کارشناسان در محافی گوناگون اشاره میکنند، در مدل جدید، هوش مصنوعی قیف بازاریابی را صاف میکند (Flattens the funnel).
یعنی چه اتفاقی میافتد؟ فاز تحقیق، بررسی و مقایسه که قبلاً چندین مرحله و چندین بازدید از سایت شما را شامل میشد، اکنون در یک تعامل واحد با یک چتبات فشرده میشود. در این دنیای جدید، عامل هوش مصنوعی (AI Agent) رابط کاربری اصلی است، نه وبسایت شما؛ مگر اینکه محتوای شما آنقدر خوب باشد که هوش مصنوعی مجبور شود از شما به عنوان «منبع» نام ببرد.
اینجاست که بازی عوض میشود. اما قبل از آن، بیایید به یک چالش دیگر بپردازیم: اعتماد.
نقطه ضعف هوش مصنوعی: توهم و سرقت ادبی
این مدلهای زبانی جدید، شگفتانگیزند، اما کامل نیستند.
یک مطالعۀ تکاندهنده نشان داده است که نزدیک به ۶۰٪ از خروجیهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، حاوی نوعی سرقت ادبی (Plagiarism) هستند.
این آمار به ما چه میگوید؟ اینکه هوش مصنوعی در حال حاضر یک خالق واقعی نیست؛ بلکه یک بازترکیبکنندۀ (Remixer) بسیار ماهر است.
این مدلها محتوای موجود در وب را میبلعند و آن را به شکلی جدید ارائه میدهند. اینجاست که بزرگترین فرصت ما نهفته است. اگر هوش مصنوعی به محتوای باکیفیت، دقیق و منحصربهفرد گرسنه است، وظیفۀ ما این است که بهترین «وعدۀ غذایی» را برایش آماده کنیم.
سئو نمرده، فقط زبان جدیدی یاد گرفته است
در میان این همه هیاهوی تاثیر هوش مصنوعی بر سایت، صدای قاطعی میگوید: «سئو نمرده است.» این صدای آرتور میستوون، مدیر سئوی Story Block است که با ۱۲ سال سابقه، چندین بهروزرسانی الگوریتم گوگل را پشت سر گذاشته است.
او میگوید این ماجرا فقط گام بعدی در تکامل است. یادتان هست وقتی جستوجوی موبایل آمد همه چقدر نگران بودند؟ یا وقتی جستوجوی صوتی مطرح شد چه چالشهایی بهوجود آمد؟ این هم مانند همانهاست، فقط در مقیاسی بزرگتر.
تغییر پارادایم: از «کلمات کلیدی» به «منبع قابل اعتماد»
هدف سئو به واسطۀ تاثیر هوش مصنوعی بر سایت در حال تغییر است. ما دیگر فقط برای رتبهبندی در یک کلمۀ کلیدی خاص نمیجنگیم. ما میجنگیم تا به منبع مورد اعتماد در مدلهای زبان بزرگ (LLMs) تبدیل شویم. چرا؟ چون اگر برند شما در مجموعههای دادۀ آموزشی هوش مصنوعی یا در سیستمهای بازیابی اطلاعات زندهاش (RAG) یافت نشود، شما رسماً «نامرئی» هستید.
به بیان سادهتر سئو دیگر فقط مربوط به گوگل نیست. هدف جدید ما این است که محتوایمان در تمام سیستمهای مولد، قابل خواندن توسط ماشین (Machine-readable) باشد.
خبر خوب: ترافیک کمتر، اما باکیفیتتر
بله، این انتقال به کلیکهای کمتر منجر خواهد شد. ترافیک بالای قیف (Top-of-funnel) – آنهایی که فقط دنبال یک تعریف ساده یا یک پاسخ سریع بودند – احتمالاً توسط خلاصههای هوش مصنوعی بلعیده میشوند.
اما کار این یک موهبت پنهان است و به تیمهای سئو و تولید محتوا اجازه میدهد تا تمام انرژی خود را روی کلمات کلیدی و موضوعات پایین قیف (Bottom-of-funnel) متمرکز کنند؛ یعنی کاربرانی که از مرحلۀ تحقیق عبور کردهاند و آمادۀ تصمیمگیری هستند. این کاربران نرخ تبدیل بسیار بالاتری دارند. تحقیقات اولیه نشان میدهد که با کاهش ترافیک کلی، نرخ تبدیل ترافیکِ باقیمانده، به شدت بهبود مییابد. در واقع ما «کنجکاوها» را از دست میدهیم و «خریداران» را به دست میآوریم.
بنابراین، تمام آن چیزی که به عنوان سئوی سنتی میشناسیم (ساختار سایت، محتوای مرتبط، لینکسازی داخلی و اعتبار موضوعی) نهتنها مهم است، بلکه حیاتیتر از قبل شده است. چرا؟ چون پلتفرمهای هوش مصنوعی هنوز از رتبهبندی گوگل به عنوان یکی از نقاط مرجع اصلی خود برای سنجش اعتماد استفاده میکنند. اگر امروز در سئوی قوی سرمایهگذاری میکنید، در واقع در حال آمادهسازی خود برای جستوجوی هوش مصنوعی هستید.
قلعۀ حقیقت در عصر توهم، سایت شماست

شاید بزرگترین و خطرناکترین اسطورهای که در عصر هوش مصنوعی شنیدهایم این باشد:
«خب، اگر کلیک صفری در کار است، پس من دیگر نیازی به سایت ندارم.»
این باور نه تنها غلط است، بلکه برای برند شما مرگبار است. در عصر جدید، سایت شما دیگر فقط یک «بروشور دیجیتال» نیست، بلکه تنها منبع حقیقت برای برند شماست.
مبارزه با توهم (Hallucination)
پلتفرمهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT یا Claude، مستعد توهم هستند. یعنی با اعتمادبهنفس کامل، اطلاعات نادرست میسازند. تصور کنید یک کاربر از هوش مصنوعی بپرسد: «ساعات کاری فروشگاه شما کی است؟» و هوش مصنوعی پاسخ دهد: «جمعهها تعطیل است»، در حالی که جمعهها شلوغترین روز کاری شماست. این پاسخ فاجعهبار است، نه؟
حالا، تنها جایی که میتواند این اطلاعات را تصحیح کند و به عنوان منبع نهایی حقیقت عمل کند کجاست؟ طبیعتاً وبسایت شما. اگر سایتتان بهینه نباشد، بهروز نباشد، یا اطلاعات ضد و نقیض داشته باشد، شما به سادگی کنترل «روایت برندتان» را به یک ماشین غیرقابل پیشبینی واگذار کردهاید.
اولویت شمارۀ یک شما باید دقت بیرحمانۀ در محتوا باشد
به همین دلیل است که دقت محتوا (Content Accuracy) به مهمترین تاکتیک بقا تبدیل شده است. دیگر نباید هیچ اطلاعات نادرستی در سایت شما وجود داشته باشد. قیمتهای قدیمی که در یک بلاگپست مربوط به سه سال پیش دفن شدهاند، باید همین امروز پیدا و اصلاح شوند. اطلاعات محصولی که دیگر تولید نمیشود، باید به وضوح مشخص شود.
خطر وجود اطلاعات غلط برای برند شما، صدها برابر بیشتر از قبل شده است. اولویتدادن به دقت و بهروزرسانی مداوم محتوا، حیاتیترین اقدامی است که میتوانید همین امروز انجام دهید. یک ممیزی بزرگ و بیرحمانۀ محتوا امروزه یک ضرورت فوری به حساب میآید.
چالش «جعبۀ سیاه»: چگونه برای چیزی که نمیبینیم بهینه شویم؟
بسیار خب، پذیرفتیم که باید برای LLMها بهینه شویم. اما چگونه؟ اینجاست که کار کمی سخت میشود، چون به دادههای شفافی که قبلاً از گوگل (مثلاً از طریق Search Console) دریافت میکردیم، دسترسی نداریم.
ما فعلاً هیچ داشبوردی نداریم که به ما بگوید هوش مصنوعی چند بار به ما استناد کرده یا چرا رقیبمان را به ما ترجیح داده است. به قول کارشناسان، بخش زیادی از استراتژی فعلی ما بر اساس «حدس و گمان آگاهانه» (Informed Guesswork) است.
مشکل کپسول زمان در برابر اطلاعات زنده
یکی از نکات کلیدی که باید درمورد تاثیر هوش مصنوعی بر سایت درک کنیم این است که LLMها چطور اطلاعات را جمعآوری میکنند. آرتور میستوون این فرایند را به 3 مرحلۀ زیبا تقسیم میکند:
- پیشآموزش (Pre-training) – فاز کودکی: مدل، حجم عظیمی از دادههای عمومی وب (کتابها، سایتها، ویکیپدیا) را میبلعد. این دانش، اساساً یک «عکس فوری از گذشته» است. اگر محتوای شما در آن عکس فوری نباشد، در دانش پایۀ مدل وجود نخواهید داشت.
- تنظیم دقیق (Fine-tuning) – فاز دبیرستان: مدل با دادههای تخصصیتر آموزش میبیند تا وظایف خاصی (مثل خلاصهنویسی حقوقی) را بهتر انجام دهد.
- سیستم (RAG یا Retrieval-Augmented Generation) – فاز کارآموزی: اینجاست که بازی برای ما جذاب میشود. RAG سیستمی است که به هوش مصنوعی اجازه میدهد قبل از تولید پاسخ، اطلاعات زنده و لحظهای را از اینترنت بازیابی کند. این سیستم تضمین میکند که خروجیها بهروز باشند و میزان توهم کاهش یابد.
چالش ما به عنوان بازاریاب، خصوصاً بازاریاب دیجیتال، بهینهسازی برای هر 3 مرحله است. اما مهمترین نبرد ما در بهینهسازی برای RAG است. ما باید آنقدر منبع معتبری باشیم که وقتی هوش مصنوعی برای اطلاعات لحظهای به اینترنت سر میزند، مستقیم به سراغ ما بیاید.
کتاب قانون جدید: ۷ تاکتیک حیاتی بهینهسازی موتور تولیدی (GEO)
همانطور که گفتیم، سئوی سنتی همچنان پایه و اساس تاثیر هوش مصنوعی بر سایت کار است، اما باید مجموعهای از تاکتیکهای جدید مرتبط با بهینهسازی موتور تولیدی را به استراتژی خود اضافه کنیم. 7 تاکیتی که در ادامه معرفی میکنیم، همگی قوانین جدید بازی هستند:
تاکتیک ۱: «تازهسازی دائمی» به جای «محتوای همیشه سبز»
برای سالها، ما عاشق محتوای همیشه سبز (Evergreen Content) بودیم. مقالهای مینوشتیم که تا پنج سال آینده هم معتبر بود. اما این دوران در حال تغییر است. موتورهای تولیدی یا Generative Engines محتوایی را ترجیح میدهند که به وضوح تازه (Fresh) باشد و به منابع همان سال جاری استناد کند. پیام اصلی در عصر GEO این است: تازهسازی، تازهسازی، بهروزرسانی و جدید نگه داشتن.
بنابراین بهجای نوشتن مقالهای با عنوان «بهترین استراتژیهای بازاریابی»، مقالهای با عنوان «بهترین استراتژیهای بازاریابی در ۲۰۲۵» بنویسید. و بله، این کار به این معنی است که باید آگاه باشید که وقتی سال ۲۰۲۶ از راه برسد، باید برگردید و آن مقاله را با دادههای جدید، روندهای جدید و مثالهای جدید بهروز کنید. نمایش تاریخ آخرین بهروزرسانی در کنار تاریخ انتشار اولیه، یک سیگنال قدرتمند اعتماد هم برای کاربر و هم برای هوش مصنوعی است.
تاکتیک ۲: ساخت یک امپراتوری، نه صرفاً یک مقاله (اعتبار موضوعی)
گوگل (و به تبع آن، هوش مصنوعی) دیگر به محتوایی که صرفاً برای گرفتن رتبه در یک کلمۀ کلیدی نوشته شده است، پاداش نمیدهد. به بیان دیگر دوران اعمال تصادفی محتوا (Random Acts of Content) تمام شده است.
به عنوان مثال اگر شما یک پلتفرم منابع انسانی هستید، نوشتن در مورد «بهترین میمهای تعطیلات» شاید چند کلیک برایتان بیاورد، اما هیچ اعتباری برایتان نمیسازد. بعید است هوش مصنوعی برای پاسخ به سؤالی در مورد HR به مقالههای میم شما استناد کند.
بنابراین بر ایجاد خوشههای محتوایی عمیق (Deep, Interlinked Content Clusters) تمرکز کنید. شما باید در مورد تخصص اصلی برندتان یک کتابخانۀ کامل بسازید. اگر ابزار HR میفروشید، باید به هر سؤالی که یک مدیر HR ممکن است در هر مرحله از سفرش (از آگاهی تا خرید) داشته باشد، پاسخ دهید. این همان اعتبار موضوعی (Topical Authority) است که اکنون نقش پادشاه را دارد.
تاکتیک ۳: صحبت کردن به زبان ماشین (دادههای ساختاریافته و اسکیما)
مدلهای زبان بزرگ عاشق «ساختار» هستند. آنها میخواهند اطلاعات را در بستهبندیهای مرتب و برچسبگذاری شده دریافت کنند. درست اینجاست که اسکیما مارکآپ (Schema Markups) به یک ضرورت مطلق در GEO تبدیل میشود.
اسکیما به زبان ساده، یک کد است که به موتور جستوجو (و هوش مصنوعی) توضیح میدهد که محتوای شما چیست.
اما راهکار چیست؟ باید به صورت تهاجمی از انواع اسکیما استفاده کنید. یعنی:
- اسکیمای محصول (Product Schema): آیا کفش میفروشید؟ به هوش مصنوعی بگویید نام، مدل، اندازه، رنگ، موجودی انبار و رایگان بودن ارسال چیست.
- اسکیمای پرسش و پاسخ (FAQ Schema): سؤالات رایج را مشخص کنید تا هوش مصنوعی مستقیماً از آنها استفاده کند.
- اسکیمای آموزش (How-to Schema): مراحل انجام یک کار را گام به گام مشخص کنید.
- اسکیمای سازمان (Organization Schema): به وضوح بگویید نام رسمی شرکت شما، لوگو و اطلاعات تماستان چیست.
این اقدامات درک هوش مصنوعی از کسبوکار شما را به شدت بهبود میبخشد.
تاکتیک ۴: نوشتن برای انسان، با نظارت ماشین (رویکرد E-E-A-T)
اگرچه به واسطۀ تاثیر هوش مصنوعی بر سایت ما در حال بهینهسازی برای ماشینها هستیم، اما محتوای ما باید در نهایت برای انسانها نوشته شود. اصول E-E-A-T گوگل (تجربه، تخصص، اعتبار، اعتماد – Experience, Expertise, Authoritativeness, Trust) حالا مهمتر از همیشه هستند. چرا؟ چون موتورهای هوش مصنوعی کلمات را عیناً کپی میکنند یا بسیار نزدیک به متن اصلی بازنویسی میکنند. اگر محتوای شما رباتیک، بد نوشتهشده، یا فاقد تجربۀ دست اول باشد، آن ضعف مستقیماً در پاسخ هوش مصنوعی منعکس خواهد شد.
بنابراین محتوای خود را با «تجربۀ» واقعی غنی کنید. به جای نوشتن «۵ راه برای…»، بنویسید «به عنوان کسی که ۱۰ سال این کار را انجام داده، در اینجا ۵ اشتباهی که دیدهام مردم مرتکب میشوند…». این «تجربه» (E اول) همان چیزی است که هوش مصنوعی به سختی میتواند آن را جعل کند.
تاکتیک ۵: «پاکسازی بزرگ» محتواهای قدیمی
همانطور که در مورد «دقت محتوا» گفتیم، باید سایت خود را از شر اطلاعات قدیمی و خارج از رده خلاص کنید. اما اگر شما هم مثل Story Block با ۴۰۰۰ پست وبلاگ قدیمی مواجه باشید چه؟ آیا باید همه را حذف کنید؟ نه لزوماً. جورجی جونز، مدیر محتوا در Story Block، توصیه هوشمندانهای دارد: منابع خود را بر اولویتبندی متمرکز کنید. برای این منظور تمام محتوای خود را ممیزی کنید و آنها را به 3 دستۀ زیر تقسیم کنید:
- نگهداری و بهروزرسانی (Keep & Refresh): مقالاتی که همچنان مرتبط هستند، اما نیاز به دادههای جدید دارند.
- حذف (Kill): مقالاتی که کاملاً منسوخ شدهاند، ترافیکی ندارند و به اعتبار برندتان لطمه میزنند. (حتماً آنها را به درستی ریدایرکت کنید)
- ادغام (Combine): چندین مقالۀ ضعیف در مورد یک موضوع را در یک مقالۀ جامع و قدرتمند ادغام کنید.
تاکتیک ۶: استخراج قطعات طلا (دادههای شخص اول)
محتوای منحصربهفرد، همیشه برنده است. اما در عصر هوش مصنوعی، تعریف «منحصربهفرد» تغییر کرده است. دادههای شخص اول (First-party data) همان «قطعات طلا» (Gold Nuggets) هستند که هوش مصنوعی تشنهۀ آنهاست. این دادهها شامل چه چیزهایی میشود؟
- مطالعات موردی مشتریان شما.
- گزارشهای تحقیقی و نظرسنجیهایی که خودتان انجام دادهاید.
- دادههای داخلی و آماری که از کسبوکار خودتان به دست آوردهاید.
هوش مصنوعی نمیتواند با مشتریان شما مصاحبه کند. نمیتواند نظرسنجی اختصاصی شما را اجرا کند. این قبیل محتواها، دفاعناپذیرترین (Most Defensible) داراییها شما هستند؛ بنابراین روی تولید آنها سرمایهگذاری کنید. بهجای بازنشر آمار دیگران، آمار خودتان را خلق کنید. این موارد همان محتواهاییاند که هوش مصنوعی با افتخار به آنها استناد خواهد کرد.
تاکتیک ۷: تاکتیک «دوست-دشمن» (اشاره به رقبا)
این یک تاکتیک پیشرفته و کمی جسورانه، اما بسیار مؤثر است. بسیاری از کاربران از هوش مصنوعی سؤالات مقایسهای میپرسند: «بهترین پلتفرم برای فلان کار چیست؟» یا «[برند شما] در مقایسه با [برند رقیب] چگونه است؟»
اگر فرهنگ شرکت شما اجازه میدهد، در محتوای خود به رقبا اشاره کنید. یک صفحۀ مقایسۀ صادقانه بسازید. تفاوتها و برتریهای محصول خود را (و حتی نقاط ضعف خود را، اگر صادق باشید) توضیح دهید. با این کار، شما «روایت مقایسه» را کنترل میکنید. اگر این کار را نکنید، هوش مصنوعی این مقایسه را براساس دادههای پراکنده و شاید نادرست در سطح وب (مثلاً نظرات Reddit) انجام خواهد داد.
زیرساخت حیاتی: چرا CMS شما میتواند پاشنه آشیل باشد؟

شما میتوانید بهترین استراتژی GEO جهان را داشته باشید، اما اگر زیرساخت فناوری شما نتواند آن را اجرا کند، شکست خواهید خورد. موفقیت در این دوران، به شدت به فناوری شما وابسته است.
گزارش IDC (ارائهدهندۀ جهانی هوش بازار) به صراحت میگوید که موفقیت در این دوران با استفاده از سیستمهای مدیریت محتوای بدون سر (Headless CMS) آغاز میشود.
انعطافپذیری در برابر معماری قدیمی
CMSهای سنتی (مانند وردپرسهای قدیمی و سنگین) اغلب یکپارچه هستند؛ یعنی محتوا (باطن) و نمایش آن (ظاهر) به هم قفل شدهاند و در دنیای امروزی این رویکرد مانند یک زندان عمل میکند.
یک سیستم مدیریت محتوای بدون سر، معماری آماده برای آینده است. این سیستم، محتوای شما را از نحوۀ نمایش آن جدا میکند. یعنی چه؟ یعنی شما محتوای خود را (مثلاً اطلاعات یک محصول) یکبار در CMS وارد میکنید، و سپس آن را از طریق API به هر جایی که نیاز دارید ارسال میکنید، مانند:
- به سایتتان
- به اپلیکیشن موبایلتان
- و مهمتر از همه، در یک فرمت ساختاریافته و تمیز، مستقیم به مدل هوش مصنوعی
باتوجه به این توضیحات اگر CMS شما قدیمی است و پیادهسازی سادهای مانند اسکیما مارکآپ در آن یک پروژۀ مهندسی چند هفتهای طول میکشد، در حال باختن بازی هستید. شما به سیستمی نیاز دارید که اجازه دهد به سرعت چرخش (Pivot) کنید و استراتژیهای جدید را فوراً پیادهسازی کنید.
اندازهگیری در تاریکی؛ یک ترفند هوشمندانه برای شروع
همانطور که گفتیم، بزرگترین چالش ما درمورد موضوع تاثیر هوش مصنوعی بر سایت، کمبود دادههای دقیق از طرف موتورهای تولیدی است. در واقع ما نمیدانیم چرا به ما استناد میشود (یا نمیشود). اما آرتور میستوون یک ترفند بسیار زیرکانه را پیشنهاد میکند که میتوانید همین امروز از آن استفاده کنید: بهجای انتظار برای دریافت اطلاعات، فقط از خود هوش مصنوعی بپرسید. برای انجام این کار، میتوانید از ترفندهای هوشمندانۀ زیر استفاده کنید:
- به یک عامل هوش مصنوعی (مثل ChatGPT یا Perplexity) بروید.
- از او بخواهید لیستی از «۱۰ ارائهدهندۀ برتر در [حوزه کاری شما]» را ارائه دهد.
- اگر برند شما در آن لیست نبود، در پرامپت بعدی از او بپرسید: «چرا [نام برند شما] را در این لیست نیاوردی؟»
پاسخ هوش مصنوعی میتواند به طرز شگفتانگیزی روشنگر باشد. ممکن است بگوید:
- اطلاعات کافی در مورد محصول شما پیدا نکردم (مشکل دیدهشدن).
- به نظر میرسد محصول شما اخیراً مشکلات زیادی داشته است (مشکل اعتبار).
- برند شما در فرومهایی مانند Reddit شهرت خوبی ندارد (مشکل درک عمومی).
- محصولات شما به طور کامل توسط مخاطبان آزمایش نشدهاند (کمبود نقد و بررسی).
این پاسخها، اطلاعات طلایی و مستقیمی هستند که به شما میگویند دقیقاً کدام بخش از استراتژی E-E-A-T یا GEO شما لنگ میزند. در نهایت، ما در ابتدای راه هستیم. به احتمال زیاد، این شرکتها در آینده دادههای بیشتری را منتشر خواهند کرد. اما تا آن زمان، خودمان باید باهوش باشیم.
جمعبندی: ۳ فرمان برای پیروزی در عصر GEO
عصر هوش مصنوعی، دوران جدیدی از مسئولیت و فرصت برای ماست. در این دوران، سایت شما سنگر اصلی و منبع تأییدشدۀ حقیقت برند شماست. اگر میخواهید در این دوران نهتنها زنده بمانید، بلکه شکوفا بشوید، این 3 فرمان را هر روز به خود یادآوری کنید:
- سئوی قوی، پایه و اساس GEO است: تمام اصولی که برای سئوی سنتی آموختهاید (ساختار واضح، لینکسازی، اعتبار موضوعی) اکنون مهمتر از قبل هستند. هوش مصنوعی از آنها به عنوان سیگنال اعتماد استفاده میکند.
- دقت، بیشتر از چیزی که فکر میکنید اهمیت دارد: دقت و صحت محتوای شما، اقدام شمارۀ یک است. یک ممیزی بیرحمانه انجام دهید. دادههای شخص اول خود را استخراج کنید و مطمئن شوید که برند شما به طور مشروع در مورد موضوعاتی که صحبت میکند، «متخصص» است.
- فناوری شما باید منعطف باشد: شما به زیرساختی (مانند CMS بدون سر) نیاز دارید که به شما اجازه دهد به سرعت استراتژی خود را تنظیم کنید. توانایی شما برای چرخش سریع، مزیت رقابتی اصلی شما خواهد بود.
به خاطر داشته باشید که هوش مصنوعی یک آینه است. آینهای که کل محتوای وب را منعکس میکند. وظیفۀ ما این است که انعکاس برند خودمان را در این آینه آنقدر واضح، آنقدر دقیق، آنقدر معتبر و آنقدر انسانی کنیم که هوش مصنوعی نتواند آن را نادیده بگیرد.



